وصیت نامه شهید عبدالرحمن مرغیان دزفولی

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیتنامه پاسدار رشید اسلام

شهید عبدالرحمن مرغیان فرزند عبدالمحمد

کل نفس ذائقه الموت

با سلام و درود خدا بر پیامبران خصوصاً حضرت محمد صل الله علیه و آله و جانشینان برحقش و با درود خدا بر امام امت نائب بر حق امام زمان (عج) و با سلام بر ملت غیور ایران خصوصاً خانواده محترم شهدا و با سلام خدمت خانواده عزیزم خصوصاً مادر گرامیم.

می دانم که هم اکنون که مشغول خواندن این وصیت نامه هستید چشمان شما اشکبار می گردد چون این طبیعت هر فردی است که هر وقت شخصی از میان جمعی برود دیگران را اندوهگین می کند، اما همانطور که در بالا اشاره کردم هر نفسی مزه مرگ را خواهد چشید، یکی در جوانی و یکی در پیری، یکی در اثر تصادف و دیگری در اثر مریضی، اما چه مرگی بالاتر از شهادت می تواند باشد آن هم در راه معبود خود.

پس مادرم ......

ادامه مــطلب
وصیت نامه سردار شهید الیاس موحد

بسم الله  الرحمن الرحیم

من خود را كوچك تر از آن می بینم كه بازماندگان و دیگر افراد را وصیت و سفارش نمایم زیرا هنگامی باید دیگران را سفارش نمود كه خود پا به میدان عمل نهاده و مسئولیت اسلامی بودن و مطیع امرخدا بودن را به انجام رسانیده باشی ولی من هرچه به توشه ای كه برای آخرت اندوخته ام می نگرم عملی را كه شایسته ی عرضه نمودن به پیشگاه خداوند متعال داشته باشد تا به آن افتخار و مباهات ورزم، نمی یابم.

... 

 

ادامه مــطلب
وصیت نامه سردار شهید سعید درفشان

 

وصیت نامه سردار شهید سعید درفشان

  بسم الله الرحمن الرحيم
بنام خدا، بنام مولا، بنام معبود، بنام او كه خرد را آفريد و بنام او كه عشق را آفريد و بنام او كه انسان را آفريد تا بنده و مطيع او باشد و بنام او كه انسانهاى خاص را مطيع، و ولى خود قرار داد و بنام او كه يادش و ذكرش قلوب را منقلب كند و بنام او كه آتش عشقش تمامى دنيا و مظاهرش را بسوزاند و بنام او كه مونس دل مومنان و پناه بى پناهان، آرام بخش دل راز داران، آمال و هدف عارفين و معشوق و مقصود شهيدان است. سلام و درود بر پيامبر عظيم الشان امين خدا حضرت محمد مصطفى(ص) سلام بر او كه پيام خدا را براى نجات محرومان و عرق شدگان در فساد دنيوى به ما رساند و آيين و رسم  بندگى الله را به ما فهماند. سلام بر ائمه معصومين صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين كه روش زيستن براى خدا و طريق سير الى الله را به آموختند و بنام و بياد او كه منجى انسانها و مرهم دلسوختگان اميد مستضعفان مهدى (عج) و درود بر امام مستضعفان و او كه به كالبد فسرده ما با دم مسيحائيش روح و زندگى بخشيد و حياتى دوباره بخشيد. سلام بر پدر و مادر كه رحمت و مغفرت خدا بر آنان باد سلام بر تمامى مادران شهداء سلام بر مادر محمد رضا كه مادرم بود و سلام بر مادر منصور كه اسطوره مقاومت است و سلام بر مادر پيرزاده و سلام بر مادر فرج و سلام بر تمامى برادران و خواهرانم و سلام بر تمامى برادران مسجد جزايرى آنان كه با عملشان عشق و اسلام را به من آموختند و سلام به برادر عزيز و معلمم عمو حميد، او كه وسيله خيرى در راه من بود و خداوند سبحان به لطف و كرم بى نهايتش او را وسيله هدايت من قرار داد و سلام بر تمامى برادران كانون آنان كه اخلاص، تواضع و تقوا را به من آموختند و سلام بر برادران مدرسه امام آنان كه علو عمل را توأما آموختند. ( يك سرى نذرهايى دارم كه انجام نداده‌ام)

1-  34 نماز دو ركعتى جهت طلب فرج امام زمان(عج)
16 -2
بار خواندن زيارت عاشورا
10 -3 نماز دو ركعتى جهت توسل به امام رضا(ع)
 
20 -4روز روزه كه امسال نگرفته ام
 
2 -5سال روزه و 2 سال نماز
 
6- تمامى وسايل كه در خانه (از نظر نظامى دارم) و مربوط به سپاه مى باشد تحويل سپاه بدهيد.

 

در آخر وصيت من همان وصيت برادر عزيزم محمدرضا است. از پدر و مادرم و خواهرانم و تمامى دوستان و آشنايان مى‌خواهم كه اگر غيبتى كردم و يا تهمتى زده‌ام ببخشيد كه سخت به بخشش آنها محتاجم.  

  سعید درفشان

بخشی از وصیت نامه شهید محمد علی شاهمرادی

ای متعهدان و ای روشنفکران !!!

ما خون خویش را نثار کردیم تا خون شما رنگ گیرد.

ما تاریکی و دشواری را بر خود پذیرفتیم تا راه شما روشن شود.

ما جان خود را چون جرقه ای در این راه دادیم تا آسمان شما مهتابی شود.

و اینک

 اگر از این پس تباهی پدید آمد باید بر شما افسوس خورد.

بر شما باید گریست.

مراقب خود و جامعه خود و وظیفه و تعهد خود باشید تا حماسه تان را از ذهن شما

 بیرون نکنند و روح قدرتمندتان را از شما نگیرند.

بخشی از وصیت نامه شهید برونسی

شما ای زن،چون زینب کبری(س)فرزندانم را هم پدری کن هم مادری،مادری که اسلام می گوید.برای چندمین بار می گویم هرکس آمد و گفت که فرزند بی بابا نمی خواهم باید بر دهانش بزنید.همسر عزیزم ،شما هفت فرزند دارید باید آنان را همان گونه که اسلام می گوید تربیت کنید. هروقت خواستید  پسرانم را داماد کنید، یک دختر مؤمن بگیرید.اگر در راه خدا شهید شدم حتما تا شما را به بهشت نروم خودم وارد بهشت نمی شوم.از شما و پدر و مادرم می خواهم مرا حلال کنند.

بخشی از وصیت نامه شهید نور علی شوشتری

دیروز ازهرچه بودگذشتیم،امروزازهرچه بودیم گذشتیم. آنجاپشت خاکریزبودیم و اینجادرپناه میز. دیروزدنبال گمنامی بودیم و امروزمواظبیم ناممان گم نشود. جبهه بوی ایمان میداد و اینجاایمانمان بومیدهد. آنجا بر درب اتاقمان مینوشتیم یاحسین فرماندهی از آن توست؛ الان مینویسیم بدون هماهنگی واردنشوید.

 الهی نصیرمان باش تابصیرگردیم، بصیرمان کن تا ازمسیر بر نگردیم. آزادمان کن تا اسیرنگردیم.

بخشی از وصیت نامه شهید جمشید عشایری

 

خواهران گرامی!

پیام خون شهدا، حفظ و پاسداری از

حرمت خون شهیدان است.

با حفظ حجاب خود یکی از پاسداران خون شهدا باشید.

وصیت نامه شهید سید احمد پلارک

شهید سید احمد پلارک متولد ۱۳۴۴ و اصالتاً تبریزی بود. ایشان فرمانده آ ر پی جی زنهای گردان عمار در لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) بود. شهید پلارک سال ۶۶ در عملیات کربلای ۸،شلمچه، به شهادت رسید.

بسم ا... الرحمن الرحیم

ستایش خدای را که ما را به دین خود هدایت نمود و اگر ما را هدایت نمی کردما هدایت نمی شدیم السلام علیک یا ثارالله ای چراغ هدایت و کشتی نجات، ای رهبر آزادگان، ای آموزگار شهادت بر حران ای که زنده کردی اسلام را با خونت و با خون انصار و اصحاب باوفایت ای که اسلام را تا ابد پایدار و بیمه کردید. ( یا حسین دخیلم ) آقا جانم وقتی که ما به جبهه می رویم به این نیت می رویم که انتقام آن سیلی که آن نامردان برروی مادر شیعیان زده برای انتقام آن بازوی ورم کرده میرویم برای گرفتن انتقام آن سینه سوراخ شده می رویم. سخت است شنیدن این مصیبتها خدایا به ما نیرویی و توانی عنایت کن تا بتوانیم برای یاری دینت بکار ببندیم. خدایا به ما توفیق اطاعت و فرمانبرداری به این رهبر و انقلاب عنایت بفرما.

خدایا توفیق شناخت خودت آنطور که شهداء شناختند به ما عطا فرما و شهداء را از ما راضی بفرما و ما را به آنها ملحق بفرما.

خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم، جز معصیت چیزی ندارم و الله اگر تو کمک نمی کردی و تو یاریم نمی کردی به اینجا نمی آمدم و اگر تو ستارالعیوبی را بر می داشتی میدانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند، هیچ بلکه از من فرار می کردند حتی پدر و مادرم. خدایا به کرمت و مهربانیت ببخش آن گناهانیکه مانع از رسیدن بنده به تو می شود. الهی العفو...

بر روی قبرم فقط و فقط بنویسید (امام دوستت دارم و التماس دعا دارم) که میدانم بر سر قبرم می آید.

 
ظهر عاشورا ۲۴ /۶/ ۱۳۶۵
سید احمد پلارک

زندگی نامه سردار شهید بهروز غلامی

بهروز غلامی در سال 1334 در استان آذربایجان شرقی، شهرستان کلیبر در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در مدارس تبریز و اردبیل به تحصیل پرداخت سپس همراه خانواده ی برادرش به خوزستان، شهر اهواز مهاجرت کرد و سکونت گزید. تحصیلات دبیرستان خود را در اهواز گذراند. وی در اوایل جوانی نیز به کار یادگیری قرآن و فرایض دینی علاقه ی وافر داشت و زمانیکه ظلم و فساد بیداد می کرد آن جوان خوش اندیشه ضمن رعایت احکام اسلام، با یاد خدا روزگار می گذراند. پس از اخذ دیپلم به خدمت سربازی اعزام و در شهر بندر عباس مشغول به خدمت شد.

طلوع فجر دمیدن آغاز کرد، او در چندین مرحله از سربازی فرار کرد تا در تظاهرات و راهپیمایی های مردم تهران شرکت کند. با پیروزی انقلاب و انفجار نور در همان اوایل انقلاب در ارگانی به نام « جوانمردان» فعالیت کرد و به دنبال آن یکی از مؤسسین سپاه خوزستان خصوصاً در مبحث آموزش شدند و به اتفاق شهید علی غیوراصلی پادگان آموزشی بزرگی را راه اندازی نمودند. کلیه ی پاسداران استان خوزستان در آن پادگان آموزش نظامی فرا گرفتند که حقیقتاً آن مرکز آموزش باعث خدمات فراوانی به سپاه و جنگ عرضه نمود. اکثر فرماندهان یگان های سپاه عموماً آموزش های خود را در این پادگان فرا گرفتند.

با شروع جنگ تحمیلی و هجوم ارتش تا دندان مسلح عراق به خوزستان و تصرف قسمت وسیعی از خاک کشورمان، وی با تشکیل اولین گروه چریکی به دشمن در مرزهای جنوبی شبیخون زد و با گروه اندکش به مبارزه با لشکرهای مجهز دشمن می رفت. آن سرو خرامان و قهرمان به علت دفاع مورد بازخواست بنی صدر، فرمانده کل قوای وقت، قرار گرفت و به همین جرم محاکمه صحرایی شد. بعد از عزل بنی صدر مجدداً به جبهه بازگشت و در وجب به وجب خاک خوزستان حماسه آفرید.

شهید بهروز غلامی در یکی از عملیات ها در حال نجات جمعی از یارانش که به محاصره ی دشمن در آمده بودند، مورد اصابت 7 الی 8 تیر خصم قرار گرفت. خود شهید در خصوص مجروحیتش می گوید: «در بیمارستانی در تهران بستری بودم و در حالی که بدنم باندپیچی شده بود خوابیده بودم. پیرزنی در حال گریه کردن پیشم آمد، به او گفتم: مادرجان، گریه نکن فرزندت را عمل می کنند و إنشاءالله خوب می شود. پیرزن که به شدت گریه می کرد گفت: پسرم من برای فرزندم گریه نمی کنم، برای شما گریه می کنم که یک جای سالم در بدنت نمانده است...»

او پس از مداوا به اهواز بازمی گردد و مجدداً به جبهه اعزام می شود. او شمع محفل فرماندهان سپاه خوزستان بود و به لحاظ توان بالای نظامی به سمت فرماندهی تیپ امام حسن علیه السلام منصوب شد و در عملیات های مختلف شرکت نمود. او ویگان خدمتیش چنان ترسی در دل دشمن انداختندکه رادیو عراق به صراحت نسبت به وی فحاشی می کرد.

با تدابیر بهروز غلامی شناسایی لازم در فاو در سال 1362 انجام شد که دو سال بعد منجر به عملیات والفجر8 گردید و در عملیات خیبر در دل هور به لشکریان سیه دل هجوم آورد. در همان شب اول گردان های تحت امر شهید بهروز غلامی به اهداف خود رسیدند که در ادامه عملیات، بهروز، آن جوان زیبا و شجاع سپاه در خون خود غلتید و تا آسمان زیبای شهادت پر گشود ولی هنوز نام وی در خوزستان با قداست خاصی تلاوت می شود و سمبل شجاعت ملت ایران است.

شهید موسی اسکندری بعد از شهادت بهروز غلامی گفت: «مغز و روحم را از دست دادم».

بس که گفتم و گفتند از شهیدان                             شهیدان را شهیدان می شناسند

 

 

وصیت نامه شهید اسماعیل فرجوانی


بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب اسماعیل فرجوانى فرزند محمد جواد، اول با یاد خدا و سلام بر رسولانش بالاخص محمد بن عبدالله(ص) و سلام بر ائمه اطهار و حضرت فاطمه زهرا(س) و درود بر رهبر عظیم و عالیقدر مسلمین در زمان حال امام خمینى و دعاى خیر و رحمت براى كلیه شهداء و مفقودین و كسانیكه به حق در راه اسلام عزیز جان باخته‌اند و امید شفاء یافتن مجروحین و معلولین و آزادى اسراى انقلاب اسلامى در تمام گیتى.

اما بعد با سلام به همگى كسانى كه این متن را مى‌خوانند و به تمامى امت قهرمان و مقاوم و شهید پرور ایران امتى كه هیچ گاه امام خود را رها نكرده و در سخت‌ترین روزها و برهه‌ها با عزمى راسخ و ایمانى استوار با توكل به خدا و توسل بر ائمه اطهار(ع) اسلام عزیز را در این زمان سرافراز كردند. خواهران و برادران عزیز با شما هستم، با تمامى كسانى كه بر علیه ظلم شوریدند و اسلام را دوباره احیاء كردند. اخلاق اسلامى را در خود دوباره احیاء كنید و نگذارید كه این شرم و حیا از بین جوانان ما بیرون برود هوشیار باشید تا شیطان از راههاى مختلف در بین شما نفوذ نكند همان گونه كه در حساس‌ترین روزهاى انقلاب سال 57 راهنماى ما امام خمینى بود و به ایشان مطمئن بودیم و هر كارى مى‌گفتند انجام مى‌دادیم در این زمان نیز به او مطمئن باشید و به فرامینش گوش فرا دهید و با قلبى مالامال از عشق به خدا در مسیر حركت انقلاب اسلامى به راه افتید، از هیچ چیز واهمه نداشته باشید و از آینده نیز هراسى به دل راه مدهید كه وعده خدا حق است و پیروزى از آن اسلام عزیز است.

جنگ كماكان مسئله اصلى است به هر شكل كه مى‌توانید به اسلام از طریق جنگ خدمت كنید و اكنون كه مسئولیت خطیر نابودى دشمن و كافرین در تمام جهان به دوش ما افتاده با شركت در دفاع مقدس در برابر هجوم صدام كافر براى دفاع مقدس در برابر صهیونیسم بین الملل و آزادى قدس خود را آماده كنیم. هیچ عذرى قابل قبول نیست، درس دارم، متأهلم، كارخانه، اداره، مسئولیتم در شهر سنگین است و...اجازه نمى‌دهد و همه اینها بهانه‌اى بیش نیست و مطمئن هستم كه خواستن توانستن است.

به هـر حال اگـر كسى مرا مى‌شناسد، عاجزانه مى‌خواهم كه مرا ببخشد و حلال كند ان شاءالله كه خداوند خودش در دل مردم چنان عطوفتى قرار مى‌دهد كه مرا ببخشند، و نیز من مطمئن به فضل و رحمت خداوند تبارك و تعالى هستم. همه اقشار مردم بكوشند تا با فعالیت بیشتر عظمت و مجد صدر اسلام را تجدید كنند و اسلام و مسلمین را سر بلند. ضمناً تمامى كسانى كه به اسلام، رهبرى اسلام و انقلاب اسلامى معتقد نیستند حق شركت در تشییع جنازه‌ام را ندارند و خانواده‌ام و مردم این كار را انجام دهند. و نیز بنده 7ماه روزه قضا و 5 سال نماز قضا بدهكارم كه تمامى برادران گردان به عنوان نیرو و چه به عنوان كادر تقاضا دارم كه زحمت این را بكشند اگر كسانى هم توانایى این كار را دارند لطفاً انجام دهند. نماز شب اول قبر را برایم حتما بخوانید، و كفنم، احرام حجم باشد. همگى برادران و خواهران را به خدا مى‌سپارم.

 

والسلام - عبداله، ذبیح الله
اسماعیل فرجوانی         

+ نوشته شـــده در 29 / 11 / 1390برچسب:وصیت نامه,شهید,شهادت,شهید اسماعیل فرجوانی,ساعــت7:57 تــوسط بیسیم چی |